کد مطلب:223707 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

حضرت رضا و فضیلت اخلاقی
شیخ صدوق راجع باخلاق و عادات و سجیت و سیره آن حضرت از ابراهیم بن عباس نقل می كند كه او گفت هرگز ندیدم ابوالحسن علی بن موسی علیه السلام در گفتار كسی دخالت كند یا كلام كسی را قطع كند یا در میان سخن دیگری برود تا وقتیكه سخنش قطع شود - امام رضا علیه السلام هیچوقت حاجت كسی را كه قدرت بر انجامش داشت رد نمی كرد - هیچ وقت در مجلسی كه یكنفر هم باشد هر كس بود پای خود را دراز نمی كرد و در برابر همنشین تكیه نمی كرد. [1] .

دیده و شنیده نشد بیكی از غلامان یا كنیزان خود ناسزا بگوید - هرگز خنده باصدا از آن حضرت ندیدم بلكه همیشه متبسم بود ولی با صدا خنده نمی كرد - از خصایل امام رضا علیه السلام این بود كه چون سفره گسترده می شد سر سفره می نشست و تا تمام مستخدمین و موالی و غلامان حتی ممالك و دربانان حاضر نمی شدند دست بغذا دراز نمی كرد و بآنها تفقد و ابراز عواطف می فرمود یاسر خادم روایت می كند كه در آخرین روز زندگی در فكر موالی و خدمه و غلامان بود - هفت منزل بطوس مانده حضرت مریض شد بنظر ما اثر مسمومیت غذا بود چون بطوس



[ صفحه 114]



رسیدند چند روز توقف كردند.

مأمون روزی دو مرتبه بعیادت آن حضرت می آمد روز آخر كه ضعف بر وجود مباركش مستولی شد نماز ظهر را خواندند آنگاه فرمود ای یاسر مردم چیزی نخورده اند - عرض كردم با این حال شما كسی میل بغذا ندارد. فرمود غذا حاضر كنید سفره بگسترید با همان حال ضعف نشست تا سفره را در حضورش انداختند تمام خدمه و غلامان را یك بیك صدا فرمود و بآنها تفقد و محبت كرد - دلجوئی و نوازش نمود و فرمود با كمال آزادی غذا صرف كنید سپس فرمود برای زنان سفره بیندازید كه آنها غذا بخورند و چون همه غذا خوردند حال حضرت سخت شد و حالت اغماء دست داد.

منظور آن است كه در آن حال ضعف و ناتوانی بفكر ضعفاء و خدمت كنیزان و غلامان بود و با كمال شدت مرض نشست تا آنها غذا میل كنند.

امام رضا علیهماالسلام شبها را كم می خوابید - زیاد بیدار بود بیشتر شبها را از سر شب تا صبح احیاء می داشت و زیاد روزه می گرفت مخصوصا در ماه سه روز اول و نیمه و آخر هر ماه را روزه بود كه ایام ماه را بهم متصل فرماید و می فرمود این است معنی روزه تمام عمر حضرت ابوالحسن علیه السلام بفقرا و مساكین در نهان و آشكار زیاد صدقه می داد و بزیردستان و ضعفاء و مستمندان احسان فراوان می كرد بیشتر در شبهای تاریك این عمل از او سر می زد تا بپیروی جدش امیرالمؤمنین آبرومندان و مستمندان واقعی را بی نیاز گرداند. راوی گوید اگر كسی گفت كه در فضل و بزرگواری كسی مانند علی بن موسی را در عصر خود دیده باور نكنید.

امام رضا علیه السلام از عاداتش این بود كه در تابستان روی حصیر و زمستان روی پلاس می نشست او همیشه جامه درشت و خشن می پوشید ولی وقتی خود را برای مردم ظاهر می كرد یا در مجالس رسمی خلیفه شركت می نمود روی آن لباس خز و لطیف می پوشید و عود هندی را بخور می داد، گلاب و مشك زیاد استعمال می كرد.

رجاء بن ضحاك كه مأمور دعوت آن حضرت برای مسافرت بخراسان بود می گوید مأمون مرا مأمور كرد تا حضرت رضا علیه السلام را از مدینه از طریق بصره و اهواز و فارس حركت دهم نه از راه قم و یمن. سفارش می كرد شب و روز مراقب او باش تا بر من وارد گردد «در حقیقت این دعوت هم اگرچه با صورت تجلیل فراوان بود ولی جنبه سیاسی داشت و مانند آنكه كسی را تحت نظر ببرند اینطور حركت دادند نهایت با كمال احترام و این بیان تأیید نظریه ما را



[ صفحه 115]



می كند كه در مقاتل شهادت آن حضرت نگاشتیم» رجاء می گوید من از مدینه كاملا مراقب بودم تا مرو كه بمأمون وارد شدیم و سوگند بخدای یگانه كه ندیدم هیچ كس را از او متقی تر و پرهیزگارتر او همیشه یاد خدا بود و از ترس خدا در عبادت و راز و نیاز و اشك ریزان بود.

صبحگاه نماز بجای می آورد و پس از سلام نماز روی مصلی می نشست مشغول بتسبیح و تمجید و تكبیر و تهلیل بود و صلوات بر جدش می فرستاد تا وقتیكه آفتاب طلوع می كرد آنگاه بسجده می رفت و مدتی بسجده بود تا پاسی از روز می گذشت آنوقت بطرف مردم روی می كرد و با آنها از احادیث حدیثی بیان می فرمود و همراهان خود را و مردمی كه بدیدن او آمده بودند موعظه و نصیحت می فرمود و تا نزدیك ظهر مردم را از علم و دانش و فضیلت سیراب می كرد به همین ترتیب نماز ظهر و عصر و مغرب او تمام می شد و نوافل و ادعیه و اذكار و تعقیبات بسیار می خواند و بسجده می رفت و صد مرتبه در سجده می گفت شكرا لله و صد مرتبه می گفت حمدا لله.امام رضا علیه السلام در هر سه روز یك مرتبه قرآن را ختم می فرمود و می گفت اگر بخواهم زودتر ختم كنم می توانم ولی بهر آیه كه می رسم در موضوع علل و اسباب نزول آن فكر می كنم این سیره مرضیه ائمه معصومین ما بود كه غذا كم می خوردند و عبادت بسیار می كردند و با مردم بحسن خلق و فضیلت رفتار می كردند و همه جا و بهر كس علم و دانش می آموختند و از اخبار و حدیث و آیات قرآن سخن می گفتند و مكتب تربیتی اسلام را بترتیبی كه شخص رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم گشوده بود حفظ می كردند و مردم را بخدا و حق و حقیقت سوق می دادند سطح فكر آنها را روشن نموده اندیشه و عقل آنها را برشد قابل خود می رسانیدند. ابراهیم بن عباس روایت می كند كه ندیدم هرگز كسی را چون حضرت رضا علیه السلام در فضیلت اخلاقی آن حضرت در میان مجلس حرف كسی را قطع نمی كرد او هیچ وقت ببالشی تكیه نمی نمود هركس حاجتی داشت بقدر امكان حاجت او را سریعا بر می آورد - ندیدم در تمام مدتی كه در خدمتش بودم با نوكران و خدمه و غلامان تندی كند و یا دشنام دهد او هرگز در مقابل كسی آب دهن روی زمین نمی انداخت ندیدم خنده بلند كند همیشه خنده اش تبسم بود. وقتی سفره پهن می شد همه پاسبانان و غلامان و خدام و حتی آشپزان و مهتران همه را امر می كرد كه سر سفره بنشینند.

شبها كمتر می خوابید بیشتر بیدار بود از اول شب تا صبح بعبادت می پرداخت روزها روزه می گرفت و هر سه روز یك ختم قرآن تلاوت می فرمود، هر چه از صدقات پیغمبر و اجدادش بود بمردم احسان می كرد - برادران و خواهران او بسیار بودند و هر یك خانواده ای داشتند



[ صفحه 116]



شبانه در پنهانی برای همه اقوام و بنی هاشم و علویان درهم و دینار و نان و خرما می برد در خانه ایتام و مساكین بروش جدش امیرالمؤمنین نان و خرما می برد نیازمندان و مستمندان را دستگیری می كرد.

در محاسن برقی می نویسد معمر بن خلاء میر آخور حضرت رضا علیه السلام بود او نقل كرده كه امام رضا هر وقت غذا می خورد كاسه ای را حاضر كرده و نزدیك سفره می گذاشتند بدست خود از بهترین غذاها از هر كدام مقداری در آن كاسه می ریخت و دستور می داد كه بفقراء و مساكین بدهند و این آیه را تلاوت می فرمودند فلا اقتحم العقبه در «سوره ی بلد» و می فرمود خدا می داند كه هر كس قادر بر آزاد كردن بنده نیست پس باید راهی برای بهشت پیدا كند و آن راه طعام بفقرا دادن است یعنی اگر كسی نتوانست بنده آزاد كند حداقل وارد شدن در عقبه تكلیف اطعام مساكین است كه بهترین راه وصول بهشت است. [2] .



[ صفحه 117]




[1] عيون اخبار الرضا تأليف شيخ صدوق باب 43 ص 307.

[2] كافي - محاسن برقي - مناقب ابن شهر آشوب.